رونیکارونیکا، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره

تیام

کودک بی آزار من

یک چیزی رو می خوام بدونی... همه میگن سه ماه اول بارداری سخت ترین زمانشه. اما تو واقعا اذیتم نکردی. -حالت تهوع و استفراغ؟! -خیلی کم... خیلی خیلی کم! یکی دو ماه اول خیلی خواب آلود بودم و به شدت گرسنه ام بود. ولی نه ویار خاصی، نه اینکه از چیزی بدم بیاد، نه بویی اذیتم می کرد، نه از چیزی چندشم می شد... فقط خسته وگرسنه بودم! همین گرسنگی شدید باعث شد من در عرض سه ماه، چهار کیلو وزن اضافه کنم. چون همه چیزی می خوردم. همه چیز دوست داشتم. شیرینی ، ترشی، شوری، ... همه ی غذاهای همیشگی که دوست داشته و دارمو خوردم. میدونی که... کلا آدم بد غذایی نیستم و تقریباً همه چیز می خورم! ولی این اشتهای بی پدر... نصفه شب از خواب بیدارم می کرد و منو پای یخچ...
12 مرداد 1393

صدای تپش قلبت

شنیدن تپش قلبت بزرگترین اتفاق زندگی من بود! 7 تیر 93 : 9 هفته و دو روزت بود و 24 میلیمتر طول قدت، و با این وجود "قلب داشتی"! هرگز در تصوراتم نمی گنجید که یک موجود 24 میلیمتری قلب داشته باشه و اون قلب بتپه! ولی تو داشتی! یک قلب قوی که 167 تا در دقیقه می زد: گوپ گوپ گوپ گوپ... مونیتور صفحۀ سونوگرافی یک لکۀ سیاه رنگو نشون می داد که خبر از وجود تو توی رحم من بود. اصلا شبیه انسان نبودی! بیشتر شبیه یک لوبیا یا یک میگوی کوچولو بودی. هرچی سعی کردم تشخیص بدم سر و تهت کجاست موفق نشدم! ولی خوب.... دکتر می گفت که اون تویی و خدا رو شکر همه چیز خوبه.... اما مهم تر این بود که او لوبیای کوچک سحر آمیز من، قلب داشت! قلبی که داشت 167 تا د...
12 مرداد 1393

اولین نوشته ها برای تو

امروز خیلی اتفاقی فهمیدم که این وبلاگ وجود داره. خیلی خیلی اتفاقی... . داشتم دنبال ورزش های مناسب دوران بارداری می گشتم که به این وبلاگ برخوردم. نوشته های مادری رو دیدم که برای بچه اش، از لحظه ای که فهمیده بود اون یک جایی درونش هست تا همین لحظه که بچه اش دو سالش بود نوشته بود. یادم اومد که نغمه دو ماه پیش به من همین رو گفته بود. گفته بود که حس این روز ها رو برات بنویسم. یک روزی حتما این ها رو خواهی خوند... . بذار از روزی برات بگم که فهمیدم هستی! پنج شنبه، 8 خرداد 93! عسلویه بودیم و هفته اول کاریمون تازه شروع شده بود. از احسان خواستم بره به شهر و برام بیبی چک بگیره؛ "خارجی باشه حتما!" گرچه اصلاً انتظار اومدنت رو نداشتم و برنامه ر...
11 مرداد 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به تیام می باشد